حرفي از نام تو
ناگهان ديدم سرم اتش گرفت
سوختم ،خاكسترم اتش گرفت
چشم وا كردم ،سكوتم اب شد
چشم بستم ،بسترم اتش گرفت
در زدم ، كس اين قفس را وا نكرد
پر زدم ، بال و پرم اتش گرفت
از سرم خواب زمستاني پريد
اب در چشم ترم اتش گرفت
حرفي از نام تو امد بر زبان
+ نوشته شده در ساعت توسط ستاره
|
امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد .نظر بدید خوشحال میشم